سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، سه چیز را دوست می دارد : کم گویی، کم خوابی و کم خوری ؛ و سه چیز را خداوند دشمن می دارد :پُرگویی، پُرخوابی و پُرخوری . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: جمعه 103 فروردین 31

                                  

محاکمه تصوف (قسمت سوم)

یکی از مهم ترین انتقاداتی که به فرقه صوفیه گنابادیه و دیگر فرقه های نعمت اللهی وارد است، مسئله مداخله در مسائل سیاسی می باشد، حال آنکه شعار این فرقه، جدایی دین از سیاست و عدم مداخله در مسائل سیاسی است.

سوال این است : لم تقولون ما لا تفعلون . چرا بر خلاف شعارتان عمل می کنید....!؟

دخالت های شما در مسائل سیاسی اجتماعی مشهود است، از جمله :

1. فعالیت های سیاسی، در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری 1388 در ایران

2. بیانیه های متفاوت و زیادی که بر علیه نظام و یا به نفع فرقه خود صادر می کنید

3. توهین به مراجع

4. وارد کردن اتهامات به مسئولین نظام

5. راه انداختن قائله در کشور (از جمله قائله شهر مقدس قم)

6. هیاهو های سیاسی دروایش ماجراجو

7. حمایت از برخی رجال سیاسی

8. شکایت به سازمان ملل و بیاینه های مختلف در زمینه نقض حقوق بشر

9. راه اندازی وب سایت ها و وبلاگ ها به صورت گسترده برای تبلیغ تصوف و تضعیف نظام

10. راه اندازی مراکز هنری آموزشی در استانها و شهرستانها برای فعالیت های فرقه

11. همایش های گوناگون درباره شخصیت های صوفیه در ایران برای تبلیغ فرقه

و ....

بنابراین، نفاق این سالوسان ریاکار و دورو بسیار واضح است که زیر پرده عرفان و معنویت در پی دکان سازی و جلب عوام الناس و فریب آنها هستند، از جمله فرقه صوفی گنابادی که بر خلاف اعتقاد و شعارشان عمل می کنند.

همچنین صوفیه به این سوالات هم پاسخ دهد ....

(البته باید گفت که طرح این سوالات از باب استفهام توبیخی و انکاری است نه برای پاسخ گرفتن، چراکه صوفیه پاسخ روشنی برای این سوالات ندارند)

1. نظر خود را راجع به مراجع تقلید و آیات عظام صریحاً بیان نمایید. البته معلوم است که مرام و طریقت تصوف به علت تباین فاحشی که با تشیع دارد با مراجع تقلید و مسئله تقلید از مراجع عظام در زمان غیبت مخالفت دارند.

2. آیا شما معتقد به حلول، اتحاد و یا وحدت وجود باطل هستید یا خیر؟ نظر خود را اظهار نمایید. (منظور، وحدت وجود مصطلح تصوف است)

3. خرقه پوشیدن یعنی چه و مدرک دقیق آن را از مبانی اسلام بیان نمایید.

4. اگر ممکن است، سلسله ارشادی خود را با ذکر مذهب آنها برای ما روشن نمایید. البته روشن است که شما صوفیان نمی توانید خود را شیعه معرفی نمایید چراکه سرسلسله های شما سنی مذهب بوده اند.

5. درباره روایاتی که در مذمت صوفیه رسیده و در کتب حدیثی، موجود است چه نظری دارید؟ البته هر توجیهی در اینباره از سوی شما مردود است چراکه قبلا به آنها پاسخ داده شده.

6. درباره حسن بصری و سفیان ثوری چه نظری دارید؟ آیا از مفاخر شما می باشند یا خیر؟ لطفا برخورد آن ها با امام علی و امام صادق _علیهما السلام_ را برای ما بنویسید. (البته از روی انصاف و مستند)

7. آیا همه شما اعم از قطب و غیره، تا آخر عمرتان، به قوانین دین و شریعت عمل می کنید یا بعد از مدتی قوانین و رسوم شریعت از شما برداشته میشود؟

8. آیا شما امامت را شخصی می دانید یا نوعی؟ یعنی ولایت را فقط مخصوص دوازده امام معصوم می دانید یا خیر؟ درباره ی امام زمان (عجل الله فرجه) چه می گویید.

9. به کسی که سرسپرده او هستید چرا قطب می گویید مقام و موقعیت او و مدرک انتصاب او به قطبیت و ولایت را به طور واضح بنویسید.

10. آیا مرشد ولی امر است یا خیر، و مدرک این که مرید باید همانند میّت در دست غسّال در اختیار مرشد قرار بگیرد، چیست؟ و مرشد از چه مقامی اجازه ارشاد گرفته.

11. آیا غیر مسلمان ها در نظر شما پاک اند یا نجس، عقیده و مدرک خود را بیان نمایید. البته با اعتقاد شما به « صلح کل » بعید می دانیم همانند شیعیان و مسلمانان، کفار را نجس بدانید.

12. مدرکِ رقصِ سماع خود را از متون و آموزه های دینی، بیان نمایید.

13. شما با چه مدرکی، افرادی همچون فیض کاشانی، ملا صدرا، مجلسی اول و .... را به خود منتسب می نمایید؟ در حالیکه آن ها متصوفه را رد نموده و مطالبی در بطلان آن نوشته اند.

14. آیا همه فرق صوفیه بر حق و همه اقطاب، ولیّ هستند یا یک فرقه بر حق است؛ و بقیه باطل؟ لطفا معین نمایید. (بعید است جواب روشنی داده شود)

15. چرامساجد را ترک کرده و به خانقاهی که موسس آن مسیحی است پناه برده اید، خواهشمندیم شرافت خانقاه بر مسجد را بنویسید.

16. راه شناسایی قطب حقیقی و بر حق بودن آن قطب از میان اقطاب کدام است؟ لطفا روشن نمایید.

17. آیا قطب امام است یا نایب امام یا بالاتر از امام یا معاند با امام، در هر حال اقطاب قبلی چگونه بودند؟ توضیح دهید.

18. آیا می شود قطب را امتحان کرد یا از او دلیل و استدلال خواست یا خیر؟ چرا و چگونه؟

19. آیا صحیح است تمام عبادات و معاملات مرید با اجازه قطب باشد؟ چه مدرکی در آیات و روایات بر این اعتقاد دارید؟

20. آیا مهدویت، در مرام شما نوعی است یا شخصی؟ و غایب بودن یا ظاهر بودن امام در مرام شما به چه معناست؟(بر اساس چه مدرکی، معتقد به امامت نوعی می باشید)

21. روی چه معیاری، اقطاب، عنوان « شاه » را پسوند القاب خود قرار می دهند؟

22. آیا قطب مفترض الطاعه و لازم الخدمة و لازم الحفظ است یا خیر؟ برای چه و روی چه معیار؟

23. آیا خصائص پیامبر یا خصائص ائمه از جمله « عصمت » و « غیره »، به قطب هم اختصاص دارد یا خیر؟

24. سند و مدرکِ « الشریعة اقوالی و الطریقة افعالی و الحقیقة حالی » و همچنین سند و مدرک روایاتی که راجع به عشق بیان می کنید کدام است؟ برای ما بنویسید.

25. آیا مرام ها و سلاسل دیگر تصوف، مورد تایید شماست یا نه؟ و اگر نیست، چه دلیل و مدرکی بر حقانیت فرقه خود و باطل بودن دیگر فرقه های صوفیه دارید؟

26. آیا این حرف درست است که تا زمانیکه کسی به قطبیّت نرسد، درهای حقیقت به روی او باز نمی شود؟ لطفاً مدرک ارائه دهید و آیا این حرف صحیح است که همه اسرار، پشت پرده ی قطبیت است و پیش از آن چیزی نمودار نیست بلکه آنی الحصول است؟ مدرک ارائه دهید.

27. قطب با چه مجوزی، عشریه، فطر و نذر را از مریدان گرفته و باقی اموال را بر مریدان حلال می نماید. آیا او شارع است و از طرف خدا دستور گرفته است؟

28. روشن کنید که در صوفیه مُشرِّع (تشریع کننده احکام) کیست؟ قطب؟ با چه مجوزی؟ شیخ مجاز؟ با چه مدرکی؟ .... مگر در اعتقاد شیعه غیر از پیامبر اکرم _صلی الله علیه و آله_ و دوازده امامان معصوم _علیهم السلام_ کسی می تواند مشرّع احکام باشد؟



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در یکشنبه 88/6/22 و ساعت 4:15 عصر | دیدگاه دیگران()

    محاکمه تصوف!

    قسمت دوم

    صوفیه پاسخ دهد!!!

    سخنم با متصوفه ....

    15) چگونه می توان هم امیرالمومنین علی (علیه السلام) را قبول داشت و هم خلفاء سه گانه که حق ولایت را از علی (علیه السلام) غصب کردند و به دشمنی با حضرت علی (علیه السلام) پرداختند. ما در روایات، بسیار می بینیم که ائمه دستور به لعن خلفاء داده اند. (همین زیارت عاشورا نمونه بارز دستور به لعن). حتی خود امیر المومنین (علیه السلام) در مدت خلافت خلفای سه گانه، به تظلّم و به دفاع از حق ولایت که توسط پیغمبر اکرم (ص) از سوی خدا به وی داده شده بود می پرداختند و بسیار استدلال می نمودند و این مسئله تا امام زمان (عج) ادامه داشته و ائمه اطهار، مخالفت خود را با غاصبین مقام ولایت ابراز می نمودند. چطور می شود که هم با علی (علیه السلام) دوست بود هم با دشمن علی (علیه السلام)؟ (شکی در عداوت خلفاء سه گانه با علی (علیه السلام) نیست). با همه این احوالات، سران صوفیه، کسی را که خلفاء را، دشمن بدارد، صوفی نمی دانند و حکم به رافضی بودنش می کنند. (ر : اشکالات اساسی گنابادیه در همین وب)

    16) کدام یک از پیغمبران و امامان معصوم خود را خدا قلمداد کرده اند که بزرگان صوفیه خود را خدا می خوانند؟ مثل « انا الحق » منصور حلاج و « سبحانی ما اعظم شأنی » بایزید بسطامی و .... . این شطحیات را از کجا آورده اید؟ این کلمات کفر آمیز را از کجا آورده اید؟ هیچ کدام از ائمه اطهار از این تعبیرات به کار نبرده اند که شما می گوئید..

    17) کجای قرآن و کدام یک از پیغمبران و امامان معصوم به دفاع از شیطان پرداخته اند و ابلیس را الگوی وحدانیت قلمداد کرده اند؟ اصلا یکی از دلایل ارسال پیامبران و امامان این است که انسان را از شر شیطان نجات دهند و وی را از ابلیس برحذر دارند. مگر ممکن است، شیطانی که دشمن قسم خورده انسان است الگوی انسان شود؟

    18) در کدام یک از مبانی دینی، نسخ شریعت را مشاهده می کنید که برای یک صوفی سه مرحله قرار داده اید و در سومین مرحله که همان مرحله حقیقت است، وی را بی نیاز از شریعت می دانید؟ این بدعتی است که از مسیحیت فعلی وارد دین کرده اید.

    کدام یک از جانشینان الهی اعم از پیامبران و امامان خود را بی نیاز از شریعت دانسته اند؟ مولوی از جمله کسانی است که شریعت را نسخ می کند . وی در مقدمه دفتر پنجم مثنوی معنوی به این بحث پرداخته است.

    19) این سماع را از کجا آوردید و داخل در دین کردید؟ که حتی بزرگان صوفیه از جمله مولوی، سماع را نماز داعی به محبت حق نامیده اند. این بدعت، بسی نابخشودنی است. (به قسمت دیدگاه های صوفیه در مورد سماع در همین وب رجوع شود)

    20) یک سوال بسیار مهم :

    یک صوفی، بالاخره باید به کدام فرقه ایمان داشته باشد؟ این همه فرقه صوفیه وجود دارد که هر کدام داعیه انا الحق می زنند و دیگری را رد می کنند. آخر کدام یک از فرقه های صوفیه بر حقند؟ گنابادیه؟ ذهبیه؟ خاکساریه؟ اویسیه؟ مونس علیشاهی؟ قادریه؟ کبرویه؟ ملامتیه؟ صفی علیشاهی؟ کوثر علیشاهی؟ نقشبندیه؟ کدام یک طریقت درست را داراست؟

    21) کجای اسلام دستور داده که مسلمانان و مومنان، با خرقه پوشی و ریاضت های طولانی که از آداب هندوهاست و کشکول به دست و تبرزین به دوش، پرسه زدن در کوچه و خیابان که از آئین برهمایی است، به کمال می رسند؟ چرا اینها را داخل در دین نمودید؟

    22) آیا با کارهای خارق العاده که از سوی صوفیان برای جذب مردم و فریب دادن عوام استفاده می کنند، می توان حقانیت یک مذهب را اثبات کرد؟ مگر مرتاض های هندی چه می کنند؟ تازه آنها تبهّر بیشتری در این کارها دارند ولی آیا می توان گفت که اینها بر حقند؟ آیا اسلام، این امور را جزء مسائل ضروری و لازم یک مسلمان معرفی نموده است؟

    23) آیا این کرامت تراشی ها و داستان سازی های بیهوده و دروغ را می توان باور کرد؟ که حتی بعضی از آنها را نمی توان در حیطه عقل گنجاند و بعضی دیگر را از امامان معصوم و اولیاء الهی و پیغمبران دزدیده اید و برای بزرگان خود نقل کرده اند. از این جور داستانهای دروغین در کتاب تذکره الاولیاء نیشابوری به وفور دیده می شود. (به قسمت کرامت تراشی های متصوفه رجوع نمائید)

    24) کدام یک از اقطاب فعلی فرقه های صوفیه قطب العارفین و ولی خدا است؟ آخر نمی شود که چند ولی خدا در یک زمان منصب ولایت را بر عهده داشته باشند. کدام یک بر طریقت حق هستند؟

    25) یک سوال از فرقه های نعمت اللهی از جمله : گنابادیه، صفی علیشاهی، مونس علیشاهی (نوربخشیه)، ذهبیه و ... :

    اگر سلسله سند خود را به معروف کرخی برسانید چند اشکال بوجود می آید :

    1.    معروف کرخی زودتر از امام (علیه السلام) از دنیا رفته است؛ یعنی امام رضا (علیه السلام) در سال 202 و معروف در سال 200 فوت شده است و چطور می شود که کسی بعد از امام (علیه السلام) قطب باشد و خودش زودتر از امام از دنیا برود.

     

    2.       اگر معروف قطب باشد، چگونه می توان پذیرفت که در یک زمان با وجود امام (علیه السلام)، قطب دیگری باشد.

     

    3.    اگر بر فرض قبول کنیم که معروف کرخی بعد از امام (علیه السلام) هم بوده است، پس تکلیف امام جواد (علیه السلام) و هادی (علیه السلام) و عسکری (علیه السلام) چه می شود؟

     

    برخی در جواب این اشکال می گویند : از اینجا به بعد، امامت به دو دسته تقسیم میشود: 1) امامت طریقت    2) امامت شریعت

    یعنی از امام رضا (علیه السلام) به بعد، ائمه فقط امام شریعت بوده اند و کارشان بیان احکام شرعی بوده است و امامت طریقت و عرفان و اخلاق، به معروف کرخی و اقطاب بعد از او رسیده است.

    یک سوال : این تقسیم بندی در مورد امامت ائمه را از کجا آورده اید؟ و همچنین اگر آنها را به عنوان امامان شریعت قبول دارید، آنها بسیار مخالفت کرده اند با صوفیه و این همه روایت در مذمومیت تصوف از آنها نقل شده؟

     

    4.   در جواب این اشکال آقایان عدول کرده اند و گفته اند که : معروف کرخی شیخ مُجاز بوده و قطب نبوده است.

                            حال این سوال پیش می آید که :

    اگر معروف کرخی شیخ بوده، پس چرا سلسله خود را به امام رضا (علیه السلام) می رسانید و به امام زمان (عج) نمی رسانید؟

     

    همچنین اگر معروف کرخی شیخ است، چطور یک شیخِ مُجاز می تواند قطب مشخص کند و "سری سقطی" را به قطبیت برگزیند و اگر "سری سقطی" قطب نیست، چگونه می تواند جنید بغدادی را به قطبیت معرفی کند؟

    از این گذشته، در زمان حیات امام(علیه السلام) چگونه می توان پذیرفت که معروف کرخی به "سری سقطی" حکم بدهد؟

    26) چرا فرقه های نعمت اللهی، دم از تشیع خود می زنند با اینکه سر سلسله های آنها سنی مذهب بوده اند؟ همین جنید بغدادی که به ادعای همه علمای سنّی از اهل سنّت است، از طرف امام قطب می شود! و هیچ کس جز صفی علیشاه در صد ساله اخیر ادعای شیعه بودن جنید را نکرده است.!!

    البته بزرگان صوفیه به دوطریق این مشکل را توجیه نموده اند :

    الف : « تقیه ». مدعی شده اند اینها در تمام طول عمر تقیه می کرده اند.

    ب : گفتند اول سنّی بوده اند بعد شیعه شده اند.

    سوال : مگر می شود انسان در تمام عمر تقیه کند؟ خود اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) اینگونه نبودند و این مقدار تقیه نداشته اند. در حالی که سر سلسله های تصوف که صوفیان آنها را توجیه کرده و برای آنها تقیه ساخته اند از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند و به دفاع از خلفای سه گانه پرداخته اند.

    تازه اگر بگوئیم تقیه، پس چرا بسیاری از علمای شیعه آن زمانها تقیه نداشته اند و تشیع خودشان را اظهار می کردند؟

    27) چقدر در بین صوفیه از همان اول تا به الآن، ادعای قطبیت بوده است ؟ مگر یک شخص بر حق نیست ؟ پس چرا هر کس که دلش می خواست ادعای قطبیت می کند و فرقه ای تشکیل می دهد؟

    28) چرا بعضی از صوفیان همانند هندوها و بودیسم ها قائل به تناسخ و حلول هستند که از نظر دین اسلام باطل و مردود می باشد؟

    29) چرا از نام عرفان سوء استفاده نموده اید و مبانی منحرف خود را با نام عرفان به مردم تزریق می کنید؟ عرفان ناب حقیقی در نزد اهل بیت عصمت و طهارت است که متاسفانه مهجور مانده و متصوفه از این اصطلاح برای منافع خودشان بهره برده اند. عرفان در نزد شیعه طبق یک چهارچوب خاص است ولی در متصوفه هیچ چهارچوب خاص و محدودیتی ندارد. (به تفاوت عرفان و تصوف در همین وب مراجعه نمائید)

    30) یکی از شعار هایی که متصوفه سر می دهد و از آن دم میزند، « صلح کل » است. یعنی صوفیان معتقدند، با تمام مذاهب و ادیان سر سازگاری باید داشت . یه چیزی شبیه به پلورالیسم دینی که یقینا همین است و این به دلیل ضعیف بودن شاخصه تولّی و تبرّی در تصوف است ، لذا متصوفه با توجه به شرایط زمانی و مکانی شکل می گیرد و تغییر و تبدل دارد که این گونه تفکر انحرافی را در اشعار شاه نعمت الله ولی و مولوی می توان یافت. مثلا شاه نعمت الله ولی در دیوان خود می گوید :

    رافضی کیست دشمن بوبکر                       خارجی کیست دشمن علی

    این مختصری از محاکمه فرقه رنگ و نیرنگ صوفیه بود که انشاء الله در آینده بیشتر به این مسائل پرداخته می شود.

    دوست گرامی :

    خطر تصوف، تبدیل شدن شیعه به یک اسلام خمار و معتاد است چون تصوف تخدیر شیعه است. چراکه فرهنگ و مبانی اصیل اسلامی شیعی از جمله تبرّی، تولّی و جهاد و شهادت و انتظار که نمونه هایی ار مبانی عمیق شیعه است را از بین برده و مبانی ای بیهوده و خمار آلود و تخدیر کننده را جایگزین کرده و اسلام همیشه زنده را تبدیل به یک اسلام رهبانی کرده.

    تصوف و صوفیگری



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در جمعه 87/5/18 و ساعت 11:42 عصر | دیدگاه دیگران()

    محاکمه تصوف!

    قسمت اول

    صوفیه پاسخ دهد!!!

    سخنم با متصوفه ....

    1) اصلا این واژه صوفی را از کجا آورده اید؟ کجای اسلام به صوفیه اشاره کرده است و آن را بر حق دانسته است؟

    اگر هم بگویند که این واژه از کلمه « SOPH » یونانی گرفته شده و به معنای حکمت دانش است در جواب باید گفت که سین یونانی « سیکما » در همه جا « سین » ترجمه شده نه « صاد » یعنی علی القاعده « سوفی » باید تر جمه می شد نه « صوفی ».

    اگر هم بگویند که از اصحاب صفه گرفته شده باید در جواب گفت که این قضیه ی فقر آنها توسط پیامبر حل شد و پیامبر با تدابیری که داشت آنان را از فقر و نداری نجات داد و ماجرا خاتمه یافت.

    تازه شما متصوفه، چه سند و مدرکی از این مطلب که از اصحاب صفه گرفته شده اید در دست دارید؟

    در ضمن، اگر از صُفّه مشتق شده بود، باید « صُفّی » می شد نه صوفی.

    اگر هم بگوئید که از صوف به معنای پشم گرفته شده (چراکه صوفیان اولیّه لباسهای پشمینه می پو شیدند)، در این صورت مصداق روایات صریح شیعه در مورد مخالفت با صوفیه قرار می گیرید، چراکه در روایاتی که در مسئله باطل بودن تصوف در منابع شیعی موجود است از همین تعبیر یعنی « صوف » به معنای پشم استفاده شده که در این صورت باز هم متهم می شوید به بطلان تصوف. (به مطلب تصوف در نگاه روایات در همین وب مراجعه کنید)

    2) اگر عامل پیدایش تصوف (بنا برقول متصوفه) مبارزه ی مومنان دلسوخته با مادیگری و تجمل گرایی در اسلام و مسلمانان است

    الف : پس چرا اهل بیت (علیهم السلام)، که دلسوخته ترین انسانها بودند آن را همراهی نکردند؟ بلکه برعکس، اهل بیت (علیهم السلام)، سردمداران این جریان را طرد نمودند؟

    ب : این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری؟ سفیان ثوری؟ یا ابو هاشم کوفی؟

    بدیهی است و تاریخ هم شهادت می دهد که اینان در زمان خود اهل بیت (علیهم السلام) زندگی می کردند و امثال ابو هاشم کوفی از تجار و سرمایه داران زمان خود بوده و همچنین رابطه خوبی با حکومت و دربار داشتند با این حال اهل بیت (علیهم السلام) با اینها به شدّت مخالف بودند. امام صادق (علیه السلام) در مورد ابو هاشم کوفی فرمودند : وی عقیده فاسدی دارد که مذهبی را برای عقیده فاسدش درست کرد .

    ج : و اگر قررا بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، چرا از کمیل و عمّار خبری نیست؟ کمیل و عماری که نمونه زهد اسلامی در اسلام شناخته می شوند. چرا جای دور برویم؟ امام علی (علیه السلام) که اسوه زهد و پارسایی است.

    چطور می شود شخصی مانند ابوهاشم کوفی که از سرمایه داران زمان خودش بوده، داعیه ی زهد و پارسایی داشته باشد.

    مطمئنا این قضیه را بنی ساعده دوم باید نامید چرا که با تشکیل سقیفه بنی ساعده توانستند ولایت و زعامت را از اهل بیت (علیهم السلام) بگیرند؛ ولی در مقابل معنویّت ائمه (علیهم السلام) ماندند و نتوانستند کاری کنند. از این رو ، بهترین کار، ساخت جریان و شخصیتهایی بود که بتوان آنها را جایگزین اهل بیت (علیهم السلام) کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، با حکومت های وقت کاری نداشته باشد؛ یعنی اسلام منهای سیاست.

    البته به دلیل آشنایی مسلمانان با سایر ادیان و فرقه های وقت و به دلیل گسترش قلمرو حکومت اسلامی، نقش سایر آیین ها را در تأسیس این مسلک نمی توان نادیده گرفت.

    « آسین پالاسیوس » از شرق شناسان و عرفان شناسان یونانی، منشأ تصوف را زهد و عرفان مسیحی و فلسفه نو افلاطونی اسکندریه می داند.

    (عقل و وحی در اسلام/ص111)

    3) اصلا چرا صوفیه اینقدر از سوی اهل بیت عصمت و طهارت مورد مخالفت قرار گرفته؟ حتما یک انحراف بزرگی بوده که اینچنین در روایات ما مورد مخالفت قرار گرفته که حتی در مورد صوفیه پیامبر اکرم (ص) هم به اصحابشان هشدار دادند و آنها را برحذر داشتند.

    تازه چرا اینقدر از سوی علمای شیعه چه در بیاناتشان و چه در کتب و چه در آثارشان مورد انتقاد و مخالفت قرار گرفته اند؟

    خطر تصوف، تبدیل شدن شیعه به یک اسلام خمار و معتاد است چون تصوف تخدیر شیعه است. چراکه فرهنگ و مبانی اصیل اسلامی شیعی از جمله تبرّی، تولّی و جهاد و شهادت و انتظار که نمونه هایی ار مبانی عمیق شیعه است را از بین برده و مبانی ای بیهوده و خمار آلود و تخدیر کننده را جایگزین کرده و اسلام همیشه زنده را تبدیل به یک اسلام رهبانی کرده.

    4) کجای اسلام می گوید که کسی که می خواهد مسلمان شود، برای تشرف به اسلام باید غسل اسلام و دیگر غسلهایی که متصوفه آن را به عنوان آداب صوفیه معرفی کرده انجام دهد؟

    « غسل اسلام » گنابادی ها ، از غسل تعمید مسیحی ها اخذ شده است)

    5) کجای اسلام می گوید برای تشرف به اسلام از پارچه سفید و 3 کیلو نبات و جوز هندی سپردن و انگشتر و سکه برای تشرف به اسلام آن هم با آداب مخصوص خودش استفاده کرد؟

    « تشرّف » را از آئین میترا گرفتند. ( آئین میترا همان مهر پرستی ایران باستان است.میترا یعنی خورشید)

    (آئین میترا/ص27)

    6) کجای اسلام می گوید که در هنگام عبادت، صورت مرشد را باید در ذهن تصور کرد و او را در نظر گرفت؟ و اگر تصور نکند عبادتش باطل است و صحت عبادت متوقف بر اجازه قطب است؟

    عین قول صوفی ها در مورد ذکر ، در آئین زردشت آمده که باید پیکر پیر را بدل گیرند و چنان داند که حاضر و ناظر است و از فکر پیر غایب نگردد.

    7) کجای اسلام می گوید که عُشریه دهید؟ یعنی یک دهم، که به جای خمس که یک پنجم است قرار گرفته؟ « عُشریه » نیز که در فرقه نعمت اللهی گنابادی جریان دارد و جانشین خمس و زکات است، از آئین مسیحیت و یهود اخذ شده است.

    (انجیل متی/باب23/ش23)

    8) کجای اسلام دستور داده که خانقاه بسازید و برای عبادت و ذکر و دعا به جایی به نام خانقاه بروید. در روایات ما چه از سوی پیغمبر اکرم و چه از سوی خاندان عصمت (علیهم السلام) هر چه دیده می شود امر به رفتن به مسجد و ساختن مساجد است نه خانقاه . این را از کجا آورده اید؟

    در روایت دارد که خودداری از رفتن به مسجد « نفاق » است. (کنز العمال ص570) . ظاهرا صوفیان یکی از بارزترین مصداق منافقین زمانه هستند.

    چرا خانه های خدا را رها کرده و در خانقاه ها سکونت گزیده اید؟ و چرا در بین صفوف مسلمانان تفرقه ایجاد می کنید؟ (اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرّقوا)

    9) چرا در مقابل ولایت اهل بیت عصمت طهارت (علیهم السلام)، ولایت اقطاب صوفیه را مطرح کردید تا ولایت و علم ائمه (علیهم السلام) را تحت شعاع این جریان قراردهید. این حرکت شوم، بدعت در اصول دین است که از سوی متصوفه وارد در دین اسلام شده است.

    10) کجای اسلام دستور داده که صاحب منصب ولایت الهی، از شریعت مرتفع می شود و دیگر احتیاجی نیست به احکام الهی عمل کند و خود را مکلف به تکالیف الهی بداند. این عین بدعت در دین است که متصوفه درست کرده اند.

    ما حتی در یک جا سراغ نداریم که پیغمبر اکرم و یا امامان معصوم خود را بی نیاز از شرع دانسته باشند و خود را مکلف ندانند بلکه تا آخرین لحظات عمر شریفشان پایبند به دین و عمل به دستورات الهی بودند. ولی در مورد اقطاب متصوفه مشاهده می شود که خود را بی نیاز از شرع می بینند و خود را به منزله فناء فی الله در میابند.

    11) کجای اسلام به قطب اشاره کرده و گفته که قطب باید ولی انسان باشد؟ بلکه منصب ولایت را فقط مختص خدا و پیغمبر و اولی الامر (امامان معصوم) و کسانی که از سوی امامان معصوم انتخاب شده اند، می داند، نه اقطاب دست ساز و همچنین کجا به صوفی اشاره کرده و گفته که یک مسلم باید صوفی باشد؟ حتی یک نمونه در قرآن و روایات دیده نمی شود که اشاره به صوفی بودن یک مسلمان و مومن کرده باشد بلکه فقط، تعبیر به مسلم، مومن، متقی و یا محبّ و .... نموده است.

    12) چرا سران صوفیه خود را به جای ائمه اطهار (علیهم السلام) مطرح کردند و ولایت اقطاب را جایگزین ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نمودند؟ مثلا جنید بغدادی می گوید : شما دانش خود را از سلسله مردگان (یعنی پیغمبر اکرم و امامان معصوم) فرا می گیرید؛ در حالی که ما معارف خود را از حضرت حق فرا می گیریم که همیشه زنده است و نخواهد مرد. (فتوحات مکیه ابن عربی/ج1/ص31).

    آیا این توهین به وحی نیست. وحی ای که از نظر اسلام تا روز قیامت جاری است و هیچ وقت نسخ نمی شود ولی سران صوفیه به راحتی مقام ولایت ائمه و سیره ائمه را زیر پا گذاشته و همگان را به سوی خود می خوانند.

    13) چگونه می توان ولایت در نزد تصوف را همانند ولایت در نزد تشیع دانست درحالی که امامان معصوم هیچ ولایتی را در برابر ولایت خود جایز نمی دانستند چراکه خود ائمه فرموده اند : اگر همراه با ولایت علی (علیه السلام) به کسی ولایت دهی (اورا جایگزین حضرتش قرار دهی) عملت باطل خواهد بود. (تفسیر صافی/ص43). یعنی هیچ ولایتی مورد قبول نیست مگر ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام).

    ولی سران صوفیه با اینکه سنی مسلک بوده اند خود را هم سان با ولایت ائمه می دانند و ولایت اقطاب را در برابر ولایت ائمه معصومین درست کردند.

    14) چگونه مقام قطب با مقام امام معصوم را یکی می دانید و آن را جایگزین مقام امامت کرده اید در حالی که اقطاب صوفیه هیچ گونه اجازه ای از سوی امامان معصوم برای ولایت ندارند بلکه مورد مخالفت ائمه هم قرار گرفته اند؟

    اصلا مگر می شود که رسیدن به مقام ولایت برای هر کسی ممکن باشد چراکه هرجا نگاه می کنیم یک شخصی ادعای قطبیت می کند و با شخص دیگر در جنگ و دعوا است. مگر در مقام ولایت، مسابقه است که هر کسی که دوست داشت، ادعای قطبیت کند و خود را ولی خدا بنامد.

    ادامه در قسمت دوم ...



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در جمعه 87/5/18 و ساعت 11:29 عصر | دیدگاه دیگران()

     لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    آیا نورعلی تابنده مورد تایید امام بود؟
    سید حسن،دعایی و نورعلی تابنده
    درویش علاقمند به شهرت
    نورعلی تابنده قبل از درویشی
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هشتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هفتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت ششم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت پنجم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت چهارم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت سوم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم) 2
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم)
    افشای تشکیلات سیاسی فرقه گنابادی (قسمت اول)
    فرقه ای که حزب سیاسی شد
    سید حسین نصر،شهرام پازوکی و اسلام ناب آمریکایی
    [همه عناوین(103)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا

    معرفی وبلاگ به دوستان
    ایمیل شما:
    ایمیل دوستتان:

    ”باشگاه