در مورد اين شعر مولانا که فرمود :
هر کرا اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند
و همچنين خرق عادت :
بايد بگويم نگاه انتقاد آميز شما بسيار قابل احترام است و همين نگاه هاي شماست که باعث ميشود سالک راه حق با ديد بازتري به مسائل نگاه کند . وليکن اينرا هم بدانيد کار اينجور افراد که سيخ ميخورند و در چشم فرو ميکنند ، تا همينجا بيشتر نيست و چون چيزي بيشتر براي اراءه ندارند چنين ميکنند . وگرنه درويشي و بردن نام مولا دروني صاف و آکنده از هر گونه تعين و نفسانياتيست .
به نظر شما آيا ژنج انگشت دست هم كه از يك بدن هستند با هم يك شكلند ؟ مسلماً خير
اگر شما نديده و نشنيده باشيد كرامات بزرگان همين زمان خودمان را آيا گناه آنهاست ؟
مسلماً خير . چون شما به ستيزه جويي با آنان بر آمده ايد نميتوانيد همسنخ آنان شويد .
دفتر صوفي سواد و حرف نيست
جز دل اسژيد همچون برف نيست
زاد دانشمند آثار قلم
زاد صوفي چيست انوار قدم
يا علي : سري هم به ما بزنيد اگر ميخواهيد بدانيد درويشان واقعي كه هستند و چه ميگويند .
با سلام خدمت شما دوست عزيز
بايد عرض کنم خيلي از چيزهايي که شما در اين وبلاگ نوشته ايد و يا نظر مساعد بر آن داريد تمامآ برگرفته از مطالعه و سير در کتب گوناگون ، که همگي قابل ستايش است و طلب وافر شما را در جهت سشير و سلوك واقعي مي رساند . وليكن اين را هم بايد در نظر داشت كه اين كتب همگي ساخته ذهن وقاد نويسنده آن است و هر نويسنده برداشت شخصي خود را در آن به رشته تحرير در آورده است . و نميتوان براحتي به آنها استناد كرد . در ثاني نميتوان بدنامي عده اي را كه دريك لباس متحد الشكل قرار دارند به همه آن گروه نسبت داد ، چنانكه روحانيون نيز اشتباه ميكنند و نميتوان همه را خطا كار قلمداد كرد . در مورد عرفايي مثل عطار نيشابوري كه حافظ در مورد او ميفرمايد
هفت كوي عشق را عطار رفت ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم چه ميگوييد ؟ آيا حافظ به نظر دادن در مورد اين بزرگمرد سزاوارتر از ما نيست .
ديگر آنكه اطلاعات شما در مورد صفيعليشاه كمي ناقص است و شما را به خدا كمي متأملتر با اين بزرگان برخورد كنيد زيرا نوشته هاي شما بر افكار عمومي تأثير گذار است و ذهنيت بد يافتن ديگران را در صورتي كه به اين بزرگان بدبين شوند ، مسئوليد . باطن آن بزرگان شما را چوب ميزند .
شرمنده ™ اينها را فقط بخاطر آن گفتم كه بسيار طالب فهم و دانايي هستيد