تصوف در نگاه روایات
قسمت چهارم
1) در کتب معتبر روایت کرده اند که جمعی از صوفیان وارد محضر امام رضا علیه السلام شدند و به عنوان اعتراض گفتند : مأمون فکر کرد و رأی او چنین شد که امامت و ولایت را به تو بدهد ولی امامت حق کسی است که غذای سفت بخورد و لباس زبر بپوشد و سوار خر شود و به عیادت مریض برود و تو این کارها را نمی کنی.
حضرت به آنها فرمودند :
« إنّ یوسف کان نبیّا یلبس أقبیة الدیباج المزورة بالذهب و یجلس علی متکآت آل فرعون و یحکم، إنما یراد من الامام قسطه و عدله اذا قال صدق و إذا حکم عدل و إذا وعد أنجز ثم قرء : قل مَن حرّم زینة الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق »
(اثنی عشریه/ص34) و (بحار الانوار ج67 ص120 چاپ موسسه الوفاء بیروت لبنان 1404) و (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج11 ص34 چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی قم 1404)
« یوسف پیامبر بود و قباهای دیبای مطلای می پوشید و بر مسند آل فرعون تکیه می زد و حکم می راند. وای بر شما ! همانا از امام عدالت و دادگری متوقع است که چون سخن گوید، راست بگوید و چون حکم کند، به عدالت باشد و چون وعده دهد، به وعده خود وفا کند. » سپس آن حضرت آیه زیر را قرائت فرموند : « بگو چه کسی زینت های خدا را که بر بندگان آفریده ، حرام کرده است و از صرف روزی حلال و پاکیزه منع نموده است »
البته به این مضمون، آیات بسیاری وارد شده که صوفیان و ریاکاران به روش زندگی سایر ائمه علیهم السلام نیز اعتراض کرده اند و پاسخ های متعددی شنیده اند.
عجیب است که صوفیانِ نسل های بعد برای جلب عوام ، سلسله ارشاد خود را گاهی به امامان ما نسبت داده و برخی از آنان را جزء مشایخ خود شمرده اند ، درحالی که نیاکانشان در حال حیات امامان با آنان معارضه می کردند و به شدّت مورد غضب و ردّ و انکار و اعتراض آنان بودند.
این روایت بیانگر انکار و مذمت تمام فرقه های صوفیه است و تصریح به این معنا دارد که آنها عموما مخالف طریقه اهل بیت و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند.
تعجب آور این که اخیرا شنیده می شود برخی از صوفیان که جرأت ردّ روایات ضد صوفیه را ندارند می گویند این روایات مربوط به صوفیان اهل سنت است و به صوفیان شیعه ربطی ندارد ؛ چنانکه « زین العابدین شیروانی » صاحب کتاب کشف المعارف که یکی از سران صوفیه به ظاهر شیعه است، می گوید :
« این مطلب درست است که می گویند امام رضا علیه السلام گفته است : هرکس که در حضور او از صوفیان ذکری به میان آید و با زبان یا دل خود آنان را تقبیح نکند از ما نیست و هرکس آنها را تقبیح کند مانند کسی است که در رکاب پیامبر (ص) با کافران می جنگد. امّا باید درک کرد که روی این سخن صرفا با صوفیان دروغین است که « آفتاب امامت را تیره می کنند » یعنی صوفیان سنی. بنا به گفته معصوم علیشاه فرزند جانشین شیروانی : « تصوف حقیقی همان تشیع حقیقی است ». تشیع امامی ، وجه بیرونی ائمه اطهار علیهم السلام و حقایق الهی تصوف، وجه درونی آن است.
در پاسخ باید بگوئیم :
اولا : مضمون و منطق این روایات عموما بر خلاف این ادعاست و مضمون برخی از آنها انکار و مذمت تمام صوفیه است و تصریح به اینکه آنها عموما مخالف طریقه اهل بیت علیهم السلام می باشند و اگرچه مدعیِ محبت به علی علیه السلام و اولاد او هستند ولی آنها د رادعای خود دروغگو هستند ، از اینرو محبت اهل بیت و شیعه بودن با تصوف سازگار نیست.
ثانیا : اگر شبهه را قوی بگیریم و بگوئیم این روایات در مذمت و انکار صوفی های سنّی مذهب است و شامل صوفی های به اصطلاح شیعه نمی باشد ، باز صوفی های مدعی شیعه از ردّ و انکار ائمه اطهار علیهم السلام در امان نیستند ؛ زیرا در این روایات تصریح شده است « هرکس یاری ایشان (صوفیه) کند، گویا یزید و معاویه (علیه الهاویه) و ابوسفیان را یاری کرده است و هرکس به زیارت یکی از آنان در حال حیات یا بعد از مرگ برود مثل این است که به زیارت شیطان رفته است
آیا تعریف و توصیف آنها و ترویج افکار آنان کمک به آنان نیست؟
آیا توجیه کلمات کفرآمیز و آلوده به خرافات آنها، یاری آنان به شمار نمی رود؟
آیا صوفیان به ظاهر شیعه ، همان سخنان متقدمان (قدیمیان) صوفیه را تکرار نمی کنند؟
آیا اصول عقاید آنها یکی نیست؟
ثالثا : روایت امام صادق علیه السلام که به سند صیحیح روایت شده است ، دقیقا شامل صوفی های به ظاهر شیعه نیز می باشد. امام صادق علیه السلام ضمن بیان اینکه صوفی ها دشمنان ما هستند و هرکس به آنان تمایل نشان دهد از آنان است، فرمودند : در آینده کسانی پیدا می شوند که ادعای محبت ما را می کنند و به صوفیه نیز تمایل نشان می دهند و خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می گذارند و سخنانشان را تأویل و توجیه می نمایند. هرکس به ایشان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم.»
بسیار واضج است که مراد امام علیه السلام صوفی های به ظاهر شیعه می باشند که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را می نمایند و لقب صوفی بر خود می گذارند. پس صوفی های شیعه نما نیز، راه گریزی از این روایات ندارند.