گفتار فراوانی از علمای بزرگ شیعه در مذمت فرقه های مختلف تصوف نقل شده است، که ذکر همه آن سخنان در حوصله یک فصل نمی گنجد ونیازمند تالیف کتابی مستقل در این زمینه است ولی از آنجایی که خود سران صوفیه به زعم خویش، علمای بزرگ شیعه را صوفی معرفی نموده اند و بخصوص در این زمان نیز کوشیده اند که رهبر فقید انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای _حفظه الله_ را هم صوفی مسلک معرفی نمایند، _چنانکه در مقاله آقای قانعی راد این مطلب منعکس و نسخه ای از آن مقاله در نزد حقیر موجود است_ بنابراین ما هم بر آنیم که از قول افرادی که صوفیه آنان را از خود می دانند، بطلان طریقت صوفیه را متذکر شویم.
مطالعه در نوشتار صوفیه، حاکی از این است که آنان بزرگانی از قبیل : « مقدس اردبیلی »، « ابن فهد حلّی »، « شهید اول »، « شهید ثانی »، « شیخ بهایی »، « مجلسی اول »، « علامه بحرالعلوم »، شیخ مرتضی انصاری »، « ملاصدرا »، « فیض کاشانی »، « آیت الله العظمی مرعشی نجفی » و « امام خمینی ره » را جز صوفیه می دانند و بالاتر از علمای شیعه حضرت رسول اکرم _صلی الله علیه و آله_ را هم صوفی دانسته و او را سرسپرده جناب ابوطالب _علیه السلام_ معرفی نموده و حضرت ابوطالب را قطب پیغمبر معرفی نموده اند که (که این مطلب را در منبع ذیل می توانید بیابید) :
(دیدگاه رضاعلیشاه به نقل از کتاب مناظرات و مکاتبات، سخنرانی دکتر یوسف مردانی - سلسله اجازه، ص304 به نقل از کتاب یادنامه صالح _ صالحیه، حقیقة 256) و (صالحیه، ص200 و 201، حقیقت 255، چاپ سوم، فروردین 1351)
حال برای روشن شدن دیدگاه علمای شیعه و رفع تهمت و افترا نسبت به آنان به دیدگاه حضرات علمای شیعه اشاره می کنیم :دیدگاه علامه مجلسی قدّس سرّه
متاسفانه به علت تهمت هایی که فرقه صوفیه گنابادیه به علمای شیعه زده است لازم به ذکر است که حقیقت امر روشن شود که ایا واقعا علمای شیعه صوفی بوده اند یا خیر؟
یکی از اتهاماتی که از سوی فرقه گنابادیه به علمای شیعه شده، صوفی قلمداد کردن علامه مجلسی رحمه الله می باشد چنانکه در در صفحه 11 بیانیه یوسف مردانی نماینده قطب فعلی فرقه گنابادیه مشاهده می شود که در آن جمله ای آورده شده و سعی شده از آن جمله، دفاعیه ای برای فرقه خود قلمداد کنند.
اما حقیقت امر چیست؟
علامه مجلسی در کتاب خود بر ضد صوفیه این چنین می نویسد :
« و گروهی از اهل زمان ما، بدعتها را برای خود دین اخذ کرده، خدا را با این بدعتها می پرستیدند و آن را «( تصوف )» نام نهاده اند. اینها رهبانیت را عبادت می شمارند، در حالیکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله از آن نهی فرموده، به تزویج و معاشرت با مردم امر کرده، به حضور در اجتماعات و شرکت در مجالس مومنان فرمان داده، به هدایت مردم، تعلیم و تعلم احکام دین، تشییع جنازه، عیادت بیماران، دیدار با مومنان، تلاش در حوائج مردم، امر به معروف و نهی از منکر، اقامه حدود و نشر احکام الهی دستور اکید داده است، در حالیکه آن عزلت و رهبانیت، که اختراع کرده اند با همه اینها منافات دارد و مستلزم ترک همه فرائض و سنن الهی است، آنها به جای عبادت اسلامی یک سلسله عبادتهای بی اساس را که اختراع کرده اند، که یکی از آنها « ذکر خفی » است که عمل خاصّی به شکل خاصی است، که هیچ دستوری از صاحب شریعت به آن (انجام آن) نرسیده و در هیچ حدیث و روایتی از آن یاد نشده، و در هیچ کتابی از آن سخنی به میان نیامده است، چنین عملی به طور یقین بدعت و حرام است و هیچ شکّ و تردیدی در آن نیست، چنانکه رسول اکرم _صلی الله علیه و آله_ فرمودند : « کلّ بدعة ضلالة، و کلّ ضلالة سبیلها إلی النّار »(بحارالانوار 74/203) هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی ای مسیرش به سوی آتش است.
یکی دیگر از عبادتهای اختراعی آنها « ذکر جلیّ » است، که اشعاری را به سبک غنا می خوانند و همانند الاغ فریاد بر می آورند، و خدا را با سوت کشیدن و کف زدن _که اشاره به آیه 35 سوره انفال می باشد_ عبادت می کنند و عبادت را به همین ذکر جلی و ذکر خفی منحصر می سازند، دیگر سنتها و عبادت ها را ترک می کنند و از نماز واجب به نوک زدنی چون نوک زدن کلاغ بسنده می کنند و اگر از علماء نمی ترسیدند آن را هم از ریشه، ترک می کردند.
این از خدا بی خبران، که لعنت خدا بر آنها باد، به این بدعتها اکتفا نکرده، به « وحدت وجود » قائل هستند (در معنای معروفی که از آن قصد می کنند)، آنطور که از بزرگانشان در عصر ما شنیده می شود، کفر به خداوند عظیم است.
از دیگر لغزش های آنها اعتقاد به « جبر »، « سقوط تکلیف »، و دیگر عقاید پوچ و فاسدشان می باشد.
ای برادران ایمانی! از اینها بپرهیزید، تا دین و ایمانتان سالم بماند، از وسوسه های این شیاطین بر حذر باشید، گول نیرنگ ها و ظواهر فریبنده آنها را نخورید، که این کارهای تصنّعی را برای فریب دادن نادانها انجام می دهند ... ».
(اعتقادات علامه مجلسی، ص17-15 ، ترجمه علی اکبر مهدی پور ، چاپ موسسه انتشارات رسالت قم) و (رساله سیر و سلوک مسالک الشریعه فی عقاید الدینیة ، علامه مجلسی ، ترجمه عرب باغی ، ص15-17 چاپ انتشارات اوج تهران)