فرقه های فعّال صوفیه در ایران
قسمت سوم
فرقه مونس علیشاهی (نوربخشیه)
گفتیم که مدعیان، بعد از رحمت علیشاه، محمد کاظم اصفهانی و حاج آقا محمد (منور علیشاه) بوده اند.
پسر منور علیشاه، صفی را قبول نکرد و راه پدرش را ادامه داد. وی مشهور به حاج آقا بود و بعد از او سید اسماعیل اجاق (صادق علیشاه) کرمانشاهی مدعی قطبیت شد.
بعد از این جریان، حاج میرزا عبد الحسین ذوالریاستین ملقب به مونس علیشاه که فرقه مونس علیشاهی، خودشان را به ایشان می رسانند، ادعای قطبیت کرد. وی در سال 1290ق متولد شد و در سال 1372 فوت کرد.
بعد از میرزا عبد الحسین ذوالریاستین (مونس علیشاه)، 21 نفر در فرقه مونس علیشاهی ادعای قطبیت کردند.
مونس علیشاه وصیت کرده بود که وی را در خانقاه کرمانشاه دفن کنند. همه مدارک نشان می داد، او به کسی حکم جانشینی نداده است و در نامه های مختلف که از او موجود است، این مطلب تأیید شده است.
در میان همه مدعیان، جواد باغیانی کرمانی مشهور به دکتر نوربخش که در آن زمان، یعنی 1332 معاونت بهداری بم را بر عهده داشت، ادعای قطبیت کرد.
وی چون قبلا نواده مونس علیشاه را به همسری گرفته بود، به نوعی خود را مستحق تر از بقیه می دانست. از اینرو، چند کار را انجام داد تا بتواند بر رقبا پیروز شود و خرقه خدمت به خلق الله را در لباس تصوف به تن کند :
1) اینکه بعد از مرگ مونس علیشاه در مورخه 26 خرداد سال 1332 اطلاعیه ای در روزنامه اطلاعات شماره 8140 منتشر نمود که در آن آمده بود : جناب آقای دکتر جواد نوربخش جانشین فقید سعید قطب العارفین حضرت آقای حاج ذوالریاستین نعمت اللهی دیروز وارد تهران شدند و در خانقاه تشریف دارند.
2) دومین حربه وی، خرید خانقاه نعمت اللهی از ورثه مونس علیشاه به مبلغ 45 هزار تومان در چهارسوق چوبی خیابان بلورسازی بود.
3) حرکت بعدی وی، تلگراف زدن به افراد موثق بود که از وی حمایت کنند. وی در نامه ای که موجود است، نوشته است: برادر عزیزم! این روزها منتظر اقدامات و فداکاریهای تو هستم. نکات زیر را در نظر داشته باش : خونسرد باش ، گوشت به حرف این و آن نباشد و ... .
تا جایی که می گوید : در روزنامه، اگر بتوانی اطلاعات هفتگی، به وسیله خودت یا هر که می توانی از دوستان سعی کن شرح حالی از حضرت آقا (مونس علیشاه) جمع و به چاپ برسان و در خاتمه بدین مضمون یبافزایی که بعد از ایشان بطوری که در زمان حیات فرموده اند و جمهور فقرا هم همین عقیده را دارند، آقای دکتر جواد نوربخش کرمانی جانشین هستند. سعی کن در چند روزنامه چاپ کنی، خصوصا اطلاعات هفقگی.!
(سلسله های صوفیه ایران/ص221-222)
حتی وی به سراغ اقطاب سایر فرقه ها مثل میرطاهر خاکسار رفت تا از وی حمایت کنند که وی را بیرون نمود.
اکنون به این فرقه نوربخشیه هم می گویند. به شهادت تاریخ هیچ کس به اندازه جواد نوربخش خودش را برای فطبیت نکشته و تلاش نکرده است.
وی در سال 1371 به یکی از مریدان خود که دختر جوانی بود، به نام « ف _ الف » تجاوز نمود که دختر بیچاره، دچار بیماری دوشخصیتی شد و بعدها درگذشت.
نوربخش مدت ها تحت تعقیب قضایی جمهوری اسلامی ایران بود و در 19/7/1387 در لندن درگذشت.
یک نکته جالب از نوربخش :
وی در مقدمه کتاب « زنان صوفی » به یک نکته ای اعتراف می کند، وی می نویسد :
تصوف، اول، حال بود، بعد قال شد، امروز نه حال است نه قال، بلکه دکانی شده برای اقطاب