سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوزش درد بردباری را جرعه جرعه درکش که آن اساس حکمت و ثمره دانش است . [امام علی علیه السلام]
امروز: جمعه 103 فروردین 10

                                  

نقد صلح کل (قسمت دوم)

در بحث های قبل اشاره کردیم که عقیده « صلح کل » صوفیان از نظر مبنایی نه تنها با مبنای قرآن و حدیث مغایرت داشته بلکه با مبنای اصلی اسلام که برحق بودن دین اسلام بر دیگر ادیان و مرام هاست مغایرت دارد. اما در بحث قبل فقط به نقد یک بُعد از ابعاد عقیده صلح کل پرداختیم و آن بُعد کثرت گرایی دینی یا همان پلورالیسم دینی بود که با ادله ای که در آنجا ذکر کردیم اثبات شد که صلح کل همان پلورالیسم دینی است و این نگاه با اسلام در مغایرت است . اما صلح کل یک بُعد دیگر و یا می توان گفت که یک پیامد و استلزام دیگر را هم به دنبال دارد و آن اینکه بر طبق اعتقاد به صلح کل لازم نیست با مستکبران و ظالمان و ستمگران به مخالفت و مبارزه پرداخت. به عبارت دیگر، اعتقاد صوفیان به عقیده صلح کل، مستلزم این موارد می باشد :

1)      سکوت در برابر ظلم ظالمان و مستکبران عالَم

2)      سکوت در برابر فساد مفسدان عالَم

3)      بیهوده بودن امر به معروف و نهی از منکر

4)      هم سطحی ظالم و مظلوم، همچنین هم سطحی مومن با کافر و فاسق و فاجر، از لحاظ انسانیت

5)      همرنگ شدن با دشمنان دین و عدم برائت از مشرکین

6)      بسته شدن راه جهاد فی سبیل الله

7)      و.....

یعنی از سر سازش و دوستی به همه انسانهای جهان باید نظر کرد ولو هر کس که باشد چه ظالم و چه مستکبر و زورگو چه فتنه انگیز و .... . هرکه بود و هرچه بود باید با آن از سر سازش و دوستی وارد شد.این هم یک بعد صلح کل است.

 

اما ببینیم آیا واقعا این مسئله با مبنای اسلام موافقت می کند یا خیر؟

روشن است که یکی از مهمترین و اساسی ترین مبانی اصیل اسلامی مسئله « استکبار ستیزی و برائت از مشرکین و دشمنان خداست » چراکه در جای جای قرآن و سیره عملی و اخلاقی و رفتاری اولیاء الهی همچون پیامبران الهی و چهارده معصوم علیهم السلام این مسئله به وضوح قابل درک است.

 

استکبار ستیزی در قرآن

در قرآن کریم به آیات بسیار زیادی می توان اشاره کرد که به همین مسئله پرداخته و مومنان را به مبارزه با کفر و شرک و ظلم و ستم امر می کند البته آیاتی که در این مسئله باید به آن اشاره کرد به چند دسته تقسیم می شود :

- آیاتی که دستور به مبارزه با کفر و جهاد در برابر کافران و ظالمان و مستکبران می دهد :

آیه 12 سوره مبارکه توبه « فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون‏ »

آیه 39 سوره مبارکه حج « أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا »

آیه 193 سوره مبارکه بقره « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمین‏ »

و ......

 

- همچنین آیاتی که اشاره به برائت از مشرکین دارد :

آیه 1 سوره مبارکه توبه « بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ »

آیه 68 سوره مبارکه انعام « فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ »

و ....

 

- و آیاتی که اشاره به تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر دارد :

آیه 71 سوره مبارکه توبه « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر » که اشاره به همین مسئله امر به ارزشها و نهی از ضد ارزشها دارد.

آیه 39 سوره مبارکه احزاب « الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیبا » که به تبلیغ ندای الهی و مبارزه با خرافات و بدعت ها اشاره می کند.

 

استکبار ستیزی و برائت از دشمنان در احادیث و روایات

مهمترین و بارزترین نمونه ای که می توان در نقد این بُعد از ابعاد عقیده صلح کل صوفیان مثال زد فلسفه قیام اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و نهضت بزرگ عاشورا است که اباعبدالله الحسین با قیام خود نشان داد که در برابر ظلم و فساد نمی توان سکوت کرد و نمی توان با همه انسانهای روی زمین در هر چهره و لباسی که باشند بطور یکسان سر سازش داشت. ایشان نشان دادند که حتی با فدا کردن جان و اموال و خانواده خود هم باید به پیکار با ضد ارزشها رفت. امام حسین فرمودند : « و الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل »

(بحار الانوار 44/191 – 45/7)

یعنی به خدا سوگند من دست بیعتی که با ذلت همراه است به شما ظالمان و ستمگران و مفسدان نمی دهم. و عباراتی همچون « هیهات منا الذلة » . این تز عاشورا و امام حسین _علیه السلام_ است ولی صوفیان بر خلاف حرکت امام حسین حرکت می کنند و با این عقیده انحرافی که مغایر با شعار اسلامی « لا رهبانیة فی الاسلام » است، دست بیعت با همه کفار و ظالمان هم می دهند و خود را شیعه آن حضرت هم می نامند؟!!!

در روایتی از امام علی علیه السلام می خوانیم که در سفارششان به حسنین _علیهما السلام_ می فرمایند : « کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا » یعنی آب شما نباید با ظالمان در یک جوب برود بلکه باید با ظالمان در هرکجای عالم که باشند دشمنی داشته باشید.

(مستدرک الوسائل 12/180)و(بحار الانوار 42/244)و(غررالحکم 481)

لازم به ذکر است که در زیارت عاشورا می خوانیم : « ... فأسال الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیائکم و رزقنی البراءة من أعدائکم‏ .... » که اشاره به همین دشمنی با دشمنان خدا و دین دارد و با عقیده صلح کل سازگاری ندارد.

و روایات بسیاری دیگر که می توانید خود تحقیق کنید که مجال ذکر آنها در اینجا نیست بلکه فقط چند نمونه برای تذکار اشاره شد.

 

حال سوال ما از صوفیان این است :

با توجه به این آیات و روایات چطور می توانید خود را مسلمان و عارف بالله بنامید؟

چطور می توانید به عقیده صلح کل معتقد باشید در حالیکه با مبانی اصیل اسلامی همچون مبارزه با طاغوت و استکبار، مبارزه با ظلم و فساد، امر به معروف و نهی از منکر، ابلاغ دین اسلام، برائت از کفر و شرک و ظلم ستمگران مغایرت دارد؟

چطور می توانید صلح کلی باشید و جنایات رژیم اشغالگر قدس یعنی صهیونیسم جنایتکار را نادیده بگیرید؟

چطور می توانید در برابر فساد و ظلمی که جهان را فراگرفته که هزاران هزار انسان بی گناه زیر یوغ این ستمگران همچون آمریکا و اسرائیل در حال آزار و اذیت بسر می برند، چشم بپوشید؟ خود را مسلمان می دانید؟

چطور می توانید خود را مسلمان بلکه شیعه علی بن ابیطالب _علیه السلام_ معرفی کنید در حالیکه مغایر با مشی آن حضرت عمل می کنید؟ مگر مولا علی علیه السلام نفرمودند : کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا . آیا ظلم و ستم جهانی و فتنه های امروزه بشریت که بر مسلمانان و مستضعفین می شود ضد ارزش نیستند. چرا همانطور که بیانیه های بسیاری بر علیه این نظام و انقلاب می دهید همانطور که این همه حمله می کنید به علما و مراجع و شکایت از این نظام اسلامی می کنید، در برابر این همه ظلم که از سوی مستکبران جهان همچون آمریکا و اسرائیل سکوت می کنید و حتی یک بیانیه هم بر علیه آنان صادر نکرده و نمی کنید؟

 

البته چه سود که شما خود مورد حمایت غرب و استعمارید و همچنین برعکس!!!  اینها گفته شد تا اتمام حجتی بر شما عارف نمایان صوفی باشد که دم از عرفان به ظاهر اسلامی خود زده و خود را منتسب به تشیع می کنید ولی بر خلاف روح و مبانی تشیع عمل می کنید.



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در پنج شنبه 88/10/10 و ساعت 6:59 عصر | دیدگاه دیگران()

    بررسی و نقد عقیده صلح کل

    (برحق دانستن همه مرام های جهان)پلورالیسم

     

    از دیدگاه صوفیه تمام مرام های موجود در جهان برحق هستند و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت می شمرند. تمام فرق و مذاهب و فلسفه ها در چشم آنان در حکم نردبانی برای عروج است و به محض عروج بدون کوچکترین وابستگی آن را رد می کنند.

    (تاریخ تصوف در ایران ص429)

    یکی از سردمداران تصوف می نویسد : در نظر عارف کامل، ادیان و مذاهب یکسانند و برای هیچ یک ترجیحی قائل نیست.

    (تاریخ تصوف در ایران ص429)

    از نظر صوفی دیانت اسلام با بت پرستی یکسان است و کعبه و میخانه و صمد و صنم یکی است، صوفی پخته هیچ وقت ناظر به این نیست که انسان پیرو چه مذهبی باشد یا صورت عبادت چیست؟ زیرا به عقیده او مسجد واقعی صاف و پاک است و خدا را فقط در قلب پاک باید پرستش کرد.

    (تاریخ تصوف ص426)

    از نظر صوفیه حق و باطل و کفر و ایمان، فرعون و موسی، ابلیس و آدم و پیامبر اسلام و حضرت علی و معاویه یکی است چنانکه محی الدین بن عربی چهره برجسته متصوفه برای علی (علیه السلام) و معاویة بن یزید و عمر و ابوبکر و متوکل عباسی ... ولایت ظاهری و باطنی قائل است.

    (فتوحات مکیه/ج2/ص6)

    صوفی سرشناس آقای عین القضاة همدانی حضرت محمد (ص) را مظهر جمال و ابلیس را مظهر جلال ذات حق می شمرد.

    (تمهیدات ص73)

    عین القضاة همدانی چنین نوشته :

    می گویند از نور محمد ایمان خیزد و از نور ابلیس کفر خذلان اما گوهر محمد و گوهر ابلیس هر دو از آفتاب نورالله سیراب شوند.

    (تمهیدات عین القضاة ص176)

    در سال های قبل از انقلاب گروهی به نام صلح کلّیون تشکیل شده بودند و کُتبی هم به نام « مکانیسم و دینامیسم آفرینش » نوشته بودند و جالب تر این که بعضی از اعضای آنان تقریظ نویسان افراد صوفیه شدند.

    (تمهیدات عین القضاة ص176 / به جلد 5 ترجمه تفسیر بیان السعادة مراجعه شود)

    در این زمان هم آقای دکتر عبدالکریم سروش، با نوشتن کتاب « صراط های مستقیم » طرز تفکر فوق را به نام پلورالیسم دینی (Pluralism) زنده کرده است و آن را به خدا نسبت می دهد و با کمال صراحت چنین می نویسد :

    « اولین کسی که بذر پلورالسم را در جهان کاشت، خود خداوند بود که پیامبران مختلفی فرستاد. بر هر کدام ظهوری کرد و هر یک را در جامعه ای مبعوث و مأمور کرد و بر ذهن و زبان هر کدام تفسیری نهاد و چنین بود که کوره پلورالیسم گرم شد. »

    (صراط های مستقیم عبدالکریم سروش ص18)

    در پاسخ آقای سروش اجمالا می گوئیم که ایشان توجه دقیق به آیات قرآن و روایات اسلامی ننموده و گرفتار چنین انحرافی شده اند. زیرا از آیات بسیار قرآن، نظریه پلورالیسم غیر قابل پذیرش خواهد بود. برای پاسخ اجمالی می توان به سور و آیات زیر مراجعه نمود :

    1)      « و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله » (انعام 153)

    2)      « من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه ... » (آل عمران 85)

    3)      « و إن تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله » (انعام 55)

    4)      « و لا تقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله (اعراف 86)

    5)      « الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم » (محمد 1)

    6)      « و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم » (یس 61)

    7)      « لهدیناهم صراطا مستقیما » (نساء 68)

     

    توضیح اجمالی پلورالیسم دینی

    پلورالیسم دینی بحثی است درباره تبیین کثرت در ادیان.

    پلورالیسم به معنای کثرت گرایی است. پلورالیسم را در حیطه های مختلفی می توان تصور کرد و عملا هم در حیطه های مختلفی تعبیر پلورالیسم به کار برده می شود. در ساحت امور سیاسی، پلورالیسم یا کثرت گرایی، به معنای رسمیت شمردن آراء و احزاب مختلف است. کسانی که در عالم سیاست، پلورالیست هستند قبول می کنند که در عالَم سیاست، جریان سیاست از یک مجرای کثرت گرایانه اداره بشود؛ به این صورت که احزاب مختلف و آرای مختلفی وجود داشته باشند که با هم رقابت کرده و امور حکومت را اداره کنند.

     

    پلورالیسم را در ساحت هستی شناسی و متافیزیک هم می توان مطرح کرد. وقتی که می گوئیم یک نگاه پلورالیستیک به هستی یا به انتولوژی، مقصود این است که بنیان این عالم را کثرت بدانیم یا وحدت؛ در مقابل وحدت نگری. ولی این پلورالیسم ها فعلا محل بحث نمی باشد بلکه عنوان بحث پلورالیسم دینی است.

    تحت عنوان پلورالیسم دینی، دو بحث عمده مطرح می شود :

    1)      کثرت گرایی در فهم دین

    2)      کثرت گرایی در خود دین

    « مقصود از کثرت گرایی در فهم دین، معتقد بودن به برداشت ها و فهم های مختلفی از دین و به تعبیر امروزی، قرائت های مختلف از دین است.

    مقصود از کثرت گزایی در نفس دین، این است که خودِ ادیان راه های مختلفی هستند به حقیقت واحد. و در مقام سعدات و مصوبت و حقانیت، ادیان مختلف، پیروان خودشان را به امر واحدی رهبری و راهنمایی کنند.

    بحث پلورالیسم در فهم دین کاری به خودِ دین ندارد، بنابراین، بحث فهم دین و کثرت در آن، بحثی است که به مخاطبین دین و کسانی که کارشان فهم از دین است بر می گردد.

    (پلورالیسم دینی ص6 به بعد)

    در ردّ نظریه پلورالیسم، بحثهایی تحت عنوان گفتمان دینی به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم چاپ شده است. و همچنین مطالعه کتاب « اختلاف قرائات » استاد مصباح یزدی و کتاب « صراط مستقیم » تألیف آقای حسین جناتی توصیه می شود.

     

    بررسی عقیده « صلح کل »

    بدون شک از دیدگاه قرآن و حدیث یک دین بر حق است و همه ادیان در یک دوره و عصر، نمی توانند بر حق بوده باشند. زیرا به گواهی قرآن و حتی دانشمندان دین شناس، غیر از اسلام هر مذهب دیگری تحریف شده است که به نمونه های ذیل توجه می دهیم :

    بررسی آیات قرآن نشان می دهد که تنها دین مورد مقبول نزد پروردگار، اسلام است و هر کس که پذیرای آن نبوده باشد، از زیانکاران محسوس می شود چنانکه می فرماید :

    « من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین »

    « هر کس غیر از دین اسلام دین دیگری را بپذیرد پس هرگز از وی آن دین قبول نمی شود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود »

    و همچنین آیه معروف « إن الدین عند الله الاسلام ».

    و اینطور نیست که دین اسلام غیر از ادیان الهی سابق بوده و راهی غیر از راه ادیان الهی ابراهیمی را طی می کرده بلکه آغاز اسلام از زمان بعثت انبیاء شروع شده و تا زمان ظهور پیامبر اسلام ادامه داشته و نهایت کمال این دین هم با نصب علی (علیه السلام) به امامت و ولایت از ناحیه خداوند (بر طبق نزول آیه تبلیغ) و با ابلاغ جبرئیل به آن حضرت و رساندن آن پیام پربار الهی بوسیله آن حضرت به مردم انجام پذیرفته به طوری که پیامبر اسلام بعد از نصب امیرمومنان علی (علیه السلام) به امامت و ولایت بعد از خود و پایان خطبه غدیر فرمودند :

    « الله اکبر الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الرب برسالتی و ولایة علی (من) بعدی »

    چنانکه در شأن نزول آیه اکمال دین (الیوم اکملت لکم دینکم ...) مفسران اسلامی نوشته اند که در روز عید غدیر خم نازل شده است.

    بنابراین به دلیل عقل و نقل، وقتی کاملترین برنامه زندگی، اسلام است و دین معرفی خدا و مقبول در پیشگاه با عظمت خداوند، اسلام بوده باشد، دیگر جائی برای پذیرش ادیان دیگر که مقدمه ای بر ظهور اسلام بودند، باقی نمی ماند، زیرا ادیان قبلی هر کدام بخشی از اسلام بودند که با کمال اسلام، دیگر جای فعالیتی برای آنها وجود ندارد.

    با توجه به اعترافات سردمداران یهود و نصاری بر تحریف کتاب مذهب آنان، (از جمله : « جیمز هاکس آمریکایی نویسنده کتاب قاموس مقدس در مقدمه کتاب ص5 »، « ریچارد سیمون در کتاب اسلام و عقاید ص407 ») دیگر تبعیت از کتاب عهدین معنایی نخواهد داشت.

     

    (برگرفته از کتاب تحقیقی در تصوف و عرفان نوشته خیر الله مردانی)



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در دوشنبه 87/9/18 و ساعت 10:2 عصر | دیدگاه دیگران()

     لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    آیا نورعلی تابنده مورد تایید امام بود؟
    سید حسن،دعایی و نورعلی تابنده
    درویش علاقمند به شهرت
    نورعلی تابنده قبل از درویشی
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هشتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هفتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت ششم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت پنجم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت چهارم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت سوم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم) 2
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم)
    افشای تشکیلات سیاسی فرقه گنابادی (قسمت اول)
    فرقه ای که حزب سیاسی شد
    سید حسین نصر،شهرام پازوکی و اسلام ناب آمریکایی
    [همه عناوین(103)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا

    معرفی وبلاگ به دوستان
    ایمیل شما:
    ایمیل دوستتان:

    ”باشگاه