پیشینه تصوف
زمینه پیدایش تصوف
معمولا بسیاری از صوفیان و مدافعان آنها سعی می کنند زمینه پیدایش تصوف را زهد اسلامی و نیاز امّت معرّفی کنند. در همین زمینه، به دو نظریه اشاره می شود:
نظریه اوّل : قول مرحوم جلال الدّین همایی
عامل پیدایش تصوف همان زهد و پرهیزگاری است.
(تصوف در اسلام/ص60)
نظریه دوم : قول دکتر کاظم یوسف پور
در جهان اسلام، خاستگاه اصلی تصوّف را باید در اعتراض گروهی از مؤمنان دلسوخته جستجو کرد که پس از دوران طلایی اسلام شاهد گرایش مسلمین به مادّی گری و دنیا طلبی بودند.
(نقد صوفی/ص28)
طبق این دو نظریه خاستگاه اصلی تصوف، اعتراض گروهی مؤمن دلسوخته در برابر گرایش مسلمین به مادّی گری بوده است.
طرح سؤال :
الف : اگر بروز این تفکّر به سبب اعتراض مسلمانان دلسوخته بود، چرا اهل بیت (علیهم السلام) که دلسوخته ترین انسانها بودند آن را همراهی نکردند؟ وچرا اهل بیت (علیهم السلام)، سردمداران این جریان را طرد نمودند؟
ب : این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری، سفیان ثوری یا ابو هاشم کوفی؟ بدیهی است که اینان در زمان خود اهل بیت (علیهم السلام) زندگی می کردند و اهل بیت (علیهم السلام)س با اینها به شدّت مخالف بودند.
و اگر قرا بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، چرا از کمیل و عمّار خبری نیست؟ در ضمن، تاریخ شهادت می دهد که امثال ابو هاشم کوفی از سرمایه داران زمان خود بوده اند.
نظریه صحیح درباره زمینه پیدایش تصوف و صوفیگری :
این جریان را می توان سقیفه بنی ساعده دوّم نامید؛ چرا که با تشکیل سقیفه بنی ساعده توانستند ولایت و زعامت را از اهل بیت (علیهم السلام) بگیرند؛ ولی در مقابل معنویّت ائمه (علیهم السلام) ماندند و نتوانستند کاری کنند. از این رو ، بهترین کار، ساخت جریان و شخصیتهایی بود که بتوان آنها را جایگزین اهل بیت (علیهم السلام) کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، با حکومت های وقت کاری نداشته باشد؛ یعنی اسلام منهای سیاست.
البته به دلیل آشنایی مسلمانان با سایر ادیان و فرقه های وقت و به دلیل گسترش قلمرو حکومت اسلامی، نقش سایر آیین ها را در تأسیس این مسلک نمی توان نادیده گرفت.
« آسین پالاسیوس » از شرق شناسان و عرفان شناسان یونانی، منشأ تصوف را زهد و عرفان مسیحی و فلسفه نو افلاطونی اسکندریه می داند.
(عقل و وحی در اسلام/ص111)