سماع
عقاید و تفکرات (5)
سماع در لغت، یعنی شنیدن صدای خوش. صاحب لسان العرب می گوید : سماع، هر آواز خوشی است که گوش از آن لذّت ببرد.
(لسان العرب/ذیل واژه سماع/ص165)
ثعالبی در این باره می گوید : هر صوت زیبا که شنیده شود، سماع نام دارد. (فرهنگ اشعار حافظ/ص265)
اما سماع در اصطلاح :
شعرخوانی همراه با ساز و آواز و حرکات موزون بدنی (پایکوبی و دست افشانی)به منظور ایجاد حال و وجد صوفیانه را گویند.
شکل سماع ، به نوعی است که در خانقاه به صورت دایره وار جمع و از آلات موسیقی استفاده می کنند و آواز می خوانند و در نهایت از خود بی خود می شوند.
ابزار سماع : طبل ، دف ، نی ، رباب (شبیه طنبور) است.
اما در مورد پیشینه سماع باید گفت که در اوایل تصوف خبری از آن نبود؛ ولی از نیمه دوم قرن سوم این موضوع مطرح گردید. این که از موسیقی یونانی بوده یا از آئین میترا، اطلاع دقیقی در دست نیست.
(احیاء علوم الدین/ج2/ص585)
در کتابهای اولیه تصوف نیز در مورد سماع مطالبی آمده است، از جمله در آثاری همچون :
اللمع ، قوت القلوب ابوطالب مکی و رساله قشیریه.
مهمترین مروّجان و اساتید سماع : ابوسعید ابوالخیر ، احمد غزالی ، روزبهان بغلی، اوحدالدین کرمانی ، مولوی و بهاء ولد، فرزند مولوی بوده اند.
مهم ترین فرقه ای که سماع خیلی در آن رواج دارد فرقه خاکساریه می باشد