هر که بر ملک دست یافت تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت . [نهج البلاغه]
امروز: جمعه 103 آذر 2

                                  

انتسابات دروغین (قسمت دوم)

علمای شیعه

سوال : صوفیان عده ای از بزرگان تشیع همانند مقدس اردبیلی، شیخ بهایی، فیض کاشانی، آیت الله العظمی مرعشی نجفی و امام خمینی (رحمهم الله)، را صوفی قلمداد کرده و آنها را جزء متصوفه می دانند، آیا این درست است؟

پاسخ: به طور مسلم روح علمای بزرگ ما از صوفیه بری و بیزار است و هر یک از مراجع و بزرگان تشیع مراتب انزجار خود را به صوفیه ابراز داشته اند و مطالعه کتب آنان از قبیل: حدیقه الشّیعه، کشکول شیخ بهایی، و حقایق فیض کاشانی جلد 1 و ملحقات احقاق الحقّ آیت الله العظمی مرعشی نجفی و جنود عقل و جهل و صحیفه نور امام خمینی، برای روشن این تهمت و افتراء به ساحت مقدس مرجعیت شیعه، لازم و ضروری است.

مثلا امام خمینی ره، در دیوان خود، اشعار بسیار صریحی در مذمت صوفیه سروده اند ایشان می گویند :

از صوفی ها صفا ندیدم هرگز                                  زین طایفه من وفا ندیدم هرگز

زین مدعیان که فاش انا الحق گویند                         با خودبینی فنا ندیدم هرگز

(دیوان امام خمینی(ره)/ص217)

و یا در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل ص214 پس از نقل داستانی از بیابانگردی منصور حلاج و ابراهیم الخواص می فرمایند : این دو مرد جاهل به مقام توحید و توکل بودند؛ زیرا صحرا گردی و قلندری را با مقام توکّل اشتباه کردند، و ترک سعی و از کارانداختن قوایی را که حق تعالی عنایت فرموده به خرج توحید و توکّل گذاشتند.

آیت الله مرعشی نجفی در تعلیقشان بر کتاب احقاق الحق می فرمایند :

به نظر اینجانب، مصیبت صوفیه بر اسلام از بزرگترین مصائبی است که ارکان اسلام را ویران کرده و به بنیان آن خلل وارد نموده است و آن را درهم شکسته است.

بعد از فحص زیاد و جستجو در لابلای سخنان صوفیه و ملاقات با رؤسای فرقه های مختلف آن، برایم روشن شد که این درد از راهبان مسیحی و دیرنشینان به دین اسلام سرایت کرده است. گروهی از اهل سنّت مانند حسن بصری، شبلی، معروف، طاووس، زهری، جنید و ... آن را آموختند، سپس از آنان به شیعه سرایت نمود تا اینکه امرشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد، به گونه ای که از اساس دین، سنگی را بر سنگی باقی نگذاشتند، نصوص قرآن و سنّت را بر خلاف ظاهر آیات تأویل نمودند و با احکام فطری و عقلی اسلام مخالفت کردند و به وحدت وجود بلکه موجود معتقد شدند و به عبادات صوفیانه و مداومت بر أوراد و أذکاری که سراسر از کفریات و أباطیل پر بود و ساخته رؤسای صوفیه بود، پرداختند و ملتزم به نوعی از ذکر که آن را ذکر خفیّ قلبی نامند، شدند که از طرف راست قلب شروع شده و به طرف چپ قلب ختم می شد.

چه عجیب است این أوراد و أذکار و اعتقادات بی اصل و اساس و گزاف.

منبع ضمیمه شده : مصاحبه حجة الاسلام مردانی درباره فرقه های صوفیه از جمله فرقه گنابادیه

تصوف و صوفیگری

  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در شنبه 87/6/30 و ساعت 8:27 عصر | دیدگاه دیگران()

     لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    آیا نورعلی تابنده مورد تایید امام بود؟
    سید حسن،دعایی و نورعلی تابنده
    درویش علاقمند به شهرت
    نورعلی تابنده قبل از درویشی
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هشتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هفتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت ششم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت پنجم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت چهارم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت سوم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم) 2
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم)
    افشای تشکیلات سیاسی فرقه گنابادی (قسمت اول)
    فرقه ای که حزب سیاسی شد
    سید حسین نصر،شهرام پازوکی و اسلام ناب آمریکایی
    [همه عناوین(103)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا

    معرفی وبلاگ به دوستان
    ایمیل شما:
    ایمیل دوستتان:

    ”باشگاه