سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
امروز: جمعه 103 آذر 2

                                  

دیدگاه صدرالمتألهین، ملاصدرای شیرازی رحمه الله

با تمام مناقشاتی که از سوی علمای شیعه در مورد شخصیت و اعتقادات این فیلسوف و دانشمند بزرگ اسلامی وجود دارد [و ما هم در این وب نوشت در پی بیان آن مناقشات نیستیم] و همچنین با تمام ادعاهایی که از سوی صوفیان به صوفی بودن وی ارائه شده [همچون بیانیه یوسف مردانی نماینده قطب گنابادیه]، باید خاطر نشان کرد که وی از مخالفین سرسخت صوفیه بوده و با نوشتن رساله و کتابی درباره صوفیان با نام کسر الاصنام الجاهلیه (شکستن بتهای جاهلیت) »- به مبارزه و مخالفت با صوفیه پرداخته و خود را از صوفیگری مبرّا نموده و نسبت های صوفی گری را به خودش، غیرصحیح خوانده، که در اینجا به فرازی از این کتاب اشاره می کنیم :

وی بعد از حمد و ثنای الهی چنین می نویسد :

« و بعد یقول المفتقر تأیید الله الاعتصامی صدرالدین محمد الشیرازی القوامی. لما رأیت جماعة کثیرة من النّاس فی هذا الزّمان، الّذی تفاشت فیه ظلمات الجهل و العماء فی البلدان، و انتشرت فیه غیاهب السّفه و البطلان فی اکناف المساکن و العمران، مکبّین بتمام الجهد علی ملازمة الجهل و الهذیان فی العقائد و الاقوال.

و مباشرة التعضّل و الفساد فی الأعمال و الأفعال، و کان منشأ سفهم و عبثهم فی القول و العمل، و هو الأمر الّذی قد عمّت داهیته، و عظمت فتنة و اشتدّت آفته، و انتشرت مصیبته، و غلبت علی اکثر الطّبائع المأوفة ضرّه، و کثر علی الفطرة العامیّة و العقول القاصرة الهیو لانیّة شرّه، من حسابهم دعابة الشیطان الخیال نهایة وجدان ارباب الکمال، و ظنّهم انّهم مع افلاسهم عن العلم و العمل متشبّهون بأرباب التوحید و اصحاب التّفرید، و جهلهم بأن أهل البصائر و الأبصار (الانظار) یعرفون سنن الرجال، و من حلیة النّاعمات فی الحجال، و عماهم عن اکتشاف حقیقة الحال، و طریقة أهل الله المستحسنة عند المهیمن المتعال، و إتّباعهم و أقتدائهم واحداً منهم یدّعی لنفسه ولایة الله و قربة و منزلته، و کونه من الأبدال المقرّبین و الأوتاد الواصلین، لما سمعوا کلمات واهیة و مزخرفات شطحیة یخیّل له و لهم ان فیها شیئاً من الکرامات و المکاشفات، و یسمعهم اخباراً الهیّة و أسراراً ربّانیّة.

فلهذا ترکوا العلم و العرفان، و رفضوا اکتساب العمل بمفتضی الحدیث و القرآن و عطّلوا ما اعطاهم الله تعالی من االمشاعر و المدارک عن اعمالها فی سبیل الهدایة و الرّشاد، و حرّموا ما رزقهم الله افتراءً علیه بصرفها فی غیر ما خلق الله لاجله، بسبب الجهل و الفساد... . »

(کسر اصنام الجاهلیة، ص 1و2 چاپ دانشکده علوم معقول و منقول)

بعد در پایان این گفتار چنین می نویسد :

« فلمّا رأیت دفع الشّرّ امراً مهمّاً فی الدّین، و رفع هذه الشبهة و إزالتها عن قلوب المتعلّمین و سایر المبتدئین خطباً عظیماً فی تخلیصهم عن وساوس الشیطان، فاستخرت الله، و شرعت فی ازالة وساوسهم، و حلّ شبههم و ابطال سفهم و فکّ عقدهم و هدم اغوائهم و اضلالهم و کسر اصنام خیالهم و قطع عروق اوهامهم و حسم باب احلامهم، تقرّباً إلی الله تعالی و توسّلاً إلی اولیاء و الشّریعة الحقة و روءساء العصمة و الهدایة _صلوات الله علیهم اجمعین_ فوضعت هذه الرّسالة و سمّیتها : « کسر اصنام الجاهلیة » و رتّبتها علی مقدمة و اربع مقالات و خاتمة ».

(کسر اصنام الجاهلیة، ص 9) و (سفینة البحار، 5/200،چاپ اسوه قم)

ترجمه : « پس این نیازمندِ تایید خداوند یعنی صدر الدین محمد شیرازی قوامی چنین می گوید : در این زمان جماعت زیادی را دیده ام که در ظلمات جهل و کوری، در نقاط مختلف زندگی می کنند که در میان آنها سفاهت و بطلان جاری است و منشأ این سفاهت، این است که تابع شیطان خیال اند و گمان می کنند که اهل کمالند. آنها از شخصی تبعیت می کنند که ادعای ولایت و قرب و منزلت در پیشگاه خدا را دارد. یعنی قطب، و تصور می کنند که آن شخص از اوتادِ واصلین و مقربین است، زیرا از آن شخص کلمات سست و مزخرفات سطحی می شنوند و تصور می کنند که اینها کرامات و از اخبار الهی است.

اینان از او سخنانی بی معنی و شطحیاتی آراسته شنیده و کرامات و مکاشفاتش پنداشته اند، و بر این باورند که اخبار الهی و اسرار ربانی، به گوش آنان می خورد، از این رو فراگیری علم و عرفان حقیقی را کنار گذاشته و کسب عمل به مقتضی قرآن و حدیث را رها نموده اند، مشاعر و وسایل شناخت را که خداوند به آنها ارزانی داشته در راه هدایت بکار نگرفته اند و آنچه را پروردگارشان روزی فرموده در مسیری جز آنچه به خاطر آن خلق شده است مصرف می کنند به علت جهل و فساد ....

چون دیدم که دفع این شرّ کاری عظیم در دین است، و رفع این شبهه از قلب دانش پژوهان و دیگر مبتدیان و خلاص نمودن آنان از وسوسه های شیطانی کاری بزرگ بشمار می رود، از خداوند خیرجویی نموده و شروع به زدودن وسوسه ها و رفع شبهات و باطل کردن یاوه ها و باز نمودن گره های بسته ایناننمودم بدین نیّت که به پروردگار متعال تقرّب بجویم و به اولیای شریعت حقه روءسای عصمت و هدایت _درود خداوند بر همه آنها_ توسل نموده باشم، از این رو به این رساله پرداختم و آن را نامیدم : « شکستن بتهای جاهلیت » و آن شامل یک مقدمه و چهار گفتار و یک خاتمه می باشد ».

---------------------------------------

و در جای دیگر می گوید : « اینها به گفته های مثلاً غیبی قطب اکتفا می نمایند آنها عقل و شعور خود را تعطیل کرده و به یک شخص ناقص مانند خود، چنگ زده اند، با تمام این پلیدیها جمعی از انسانهای نادان خیال می کنند که صوفیان دارای علمِ و معرفت هستند و حق تعالی را مشاهده می کنند و به وصال الهی رسیده اند و فانی در حق و باقی به حق هستند. قسم به خدا که آنها از این حقائق چیزی جز یک اسم خالی نمی فهمند. آنها با چشم حقارت به علمای واقعی نظر می کنند و چه بسا دیده شده که صنعت گران و بازاریان آنها شغل خود را ترک کرده اند و به مدت طولانی در خدمت سران صوفیه بوده و از آنها همین حرفهای مزخرف را یاد گرفته اند ..... و قطب آنها این مزخرفات را برای صوفیه بیان می کند، گوئی که وحی می گوید .... و برای خود و بعضی از مریدان احمقش ادعای وصول الی الله دارد در حالی که آنها از فُجّار و منافقان اند و خدا می داند که آنها دروغگویانند ».

(کسر اصنام الجاهلیه ص1 به نقل از سفینته البحار ج3 ص148 ماده صرف, چاپ آستان قدس رضوی)

برای تحقیق بیشتر و صدق این مطالب می توانید به همین کتاب « کسر الاصنام الجاهلیه » ملاصدرا مراجعه نمایید



  • کلمات کلیدی :
  •  نویسنده سرباز اسلام در پنج شنبه 88/5/22 و ساعت 1:24 عصر | دیدگاه دیگران()

     لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    آیا نورعلی تابنده مورد تایید امام بود؟
    سید حسن،دعایی و نورعلی تابنده
    درویش علاقمند به شهرت
    نورعلی تابنده قبل از درویشی
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هشتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت هفتم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت ششم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی قسمت پنجم
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت چهارم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت سوم)
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم) 2
    سیستم تشکیلاتی فرقه گنابادی (قسمت دوم)
    افشای تشکیلات سیاسی فرقه گنابادی (قسمت اول)
    فرقه ای که حزب سیاسی شد
    سید حسین نصر،شهرام پازوکی و اسلام ناب آمریکایی
    [همه عناوین(103)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا

    معرفی وبلاگ به دوستان
    ایمیل شما:
    ایمیل دوستتان:

    ”باشگاه