کارهای خارق العاده در تصوف
یکی از راههای جذب عوام توسط بسیاری از فرقه ها و ادیان، انجام کارهای خارق العاده است که این مسئله در بین صوفی ها رواج بسیار دارد.
از همان قرون اولیه تصوف، این بحث رایج شد و به جای تلاش برای رسیدن به خداوند، شروع به داستان سازی و کرامت تراشی برای بزرگان صوفی نمودند.
از اولین نوشته های تصوف تا به امروز، این مسائل به چشم می خورد و می بینیم که کتابهایی همچون اللمع ابونصر، رساله قشیریه قشیری، احیاء العلوم غزالی و تا قرون بعد در اکثر آثار برجسته تصوف اینگونه مسائل طرح می شود. منبع دائره المعارف این امور را شاید بتوان تذکره الاولیاء عطار نامید. حال در این باره دو سوال قابل طرح می باشد :
1. جدای از بسیاری از داستانهای کذب و خلاف عقل و شرع، آیا این کارها نشانه حقانیت یک شخص یا مذهب است؟
2. آیا اسلام این نوع امور را جزء مسائل لازم مسلمانان معرفی نموده است؟
در جواب پرسش نخست باید گفت که این کارها دلیل بر حقانیت انسان یا یک آئین نیست؛ چون این مسئله در همه ادیان و مذاهب وجود دارد.
اگر قرار بر حقانیت اینگونه امور بود، مرتاض های هندی باید از همه برحق تر بودند.
اما در پاسخ سوال دوم ابتدا لازم است که تعریف خارق عادت و اقسام آن مورد بررسی قرار گیرد.
تعریف خارق عادت
خارق عادت، کار یا چیزی است که بر خلاف سنت و نظم طبیعت صورت بگیرد. به عبارت دیگر کار یا چیزی که بر خلاف عادت طبیعت عالم تحقق یابد یعنی نفی آن چیزی که عادی است و شش صورت دارد :
1) اگر از مومن سر بزند و با کمال عرفان مقرون نباشد، اصطلاحا به آن « معونت » می گویند، مانند این که فلان ذکر را گفته و ثمره اش شنیدن فلان صدا و یا بروز اتفاقی خاص بوده است.
2) چنانچه از مومن سر بزند و با کمال عرفان مقرون باشد و با ادعای نبوت نیز همراه گردد « معجزه » نام دارد که مخصوص پیامبران است و با تحدّی (مبارزه طلبی) همراه است.
3) اگر از غیر نبی صادر شود و با کمال عرفان هم مقرون باشد « کرامت » نام دارد.
4) چنانچه از نبی صادر شود و قبل از نبوتش و بدون ادعای نبوت باشد « ارهاص » یعنی آماده سازی گفته می شود.
5) اگر از کافر صادر شود و موافق با ادعای او باشد، به آن « استدراج » می گویند.
6) چنانچه از کافر صادر شود و موافق با ادعای او نباشد، « اهانت » نام دارد.
(کشاف اصطلاحات فنون/ج1/ص446)
نَفس انسان قابلیت های زیادی دارد و انسان می تواند با کنترل آن در برخی امور و اشیاء تصرف نماید اما چگونه نَفس را کنترل کنیم؟ این کار معمولا به دو طریق انجام می پذیرد : عبادت و ریاضت
خلوص نیت در عبادات و ترک کارهای حرام، خیلی زود بصیرت انسان را روشن نموده و او می تواند به برخی امور خارق العاده دست بزند.
اما اقدام به ریاضت های طولانی و خلاف شرع و دوری از اجتماع برای این امور، نه تنها مورد تأیید اسلام نیست بلکه مذمت هم شده است.
البته راه های إخبار از غیب و انجام کارهای خارق العاده توسط صوفیان و یا مرتاضان مختلف است :
- سحر و جادوگری
- ریاضت های طولانی
- ارتباط با اجنه از آن جمله اند.
صوفیه برای بزرگان خود در اینباره داستانهای عجیبی ساخته اند، مثلا عطار در تذکره الاولیاء می گوید : روزی درویشی نزد بایزید آمد و از حیا مسئله ای پرسید. بایزید جواب او را داد و درویش از خجالت آب شد. مریدی از در آمد و دید آب زردی بر روی زمین جمع شده است. گفت : ای شیخ! این چیست؟ گفت : یکی از درآمد سوالی کرد و من جواب دادم. طاقت نداشت آب شد.
(تذکره الاولیاء/ج1/ص113)
وی همچنین درباره ابوبکر شبلی می گوید : به اول که مجاهده در دست می گرفت سالهای دراز شب، نمک در چشم کشیدی که خواب نشود و گویند هفت من نمک در چشم کرده بود.
(همان/ج2/ص164)
در هر حال کرامت، نشانه حقانیت نیست، بویژه خوردن سیخ و تیغ؛ چراکه بیشتر اینگونه کارهای خارق العاده با ریاضت های حرام انجام می پذیرد. ضمن اینکه اگر کرامتی به شخصی عطا شود نباید آنرا بروز دهد چنانکه سیره عرفای حقیقی همین است.
هرکه را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند
استاد مسلم عرفان، آیت الله سید علی قاضی (رحمه الله علیه) توصیه هایی در این مورد دارند و می فرمایند :
« شما نمی خواهد چیزی از خودتان بروز دهید، بگذارید اگر دیگران شما را می شناسند از رفتار و اعمالتان بشناسند »
و یا در فرازی دیگر به شاگردش می گوید که رعایت حلال و حرام، خود کرامت است؛ چنانکه از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری نقل شده :
« یک بار از مرحوم آقای قاضی درخواست کیمیا و راهنمایی رسیدن به آن را کردم. ایشان فرمودند : این ذکر را بسیار بگو « اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک » ایشان خطاب به سید هاشم حداد فرمود :
« سید هاشم! روزی شود که مردم بیایند عتبه درت را ببوسند امّا تو سرّ را فاش نکن! »
آقای سید حسن قاضی می گوید :
« آقای حداد، نعل اسب و استر درست می کرد. یک شاگردی داشت که درآمدش را با او نصف می کرد، یک روز وقتی می خواست این نعل داغ شده را از آتش دربیاورد، انبر دستش نبود، دست برد و نعل را از آتش درآورد. این شاگرد، دیوانه و وحشت زده شد و فرار کرد.
بعد از اینکه سید هاشم به نجف آمد. آقای قاضی خیلی به ایشان تندی کردند که چرا فلان کار را کردی! نباید می کردی.
آقای قاضی می فرمودند :
« من در تمام مدت عمرم یک بار، آن هم در حقیقت به واسطه محذور و حیا، سری را فاش کردم و تا بحال که دهها سال است از آن می گذرد، گرفتار آنم »
آیت الله شیخ عباس قوچانی هم یکی از شاگردان مبرز آقای قاضی است. بعد از وفات مرحوم قاضی شخصی به جلسات آقای قوچانی آمد و شیفته ایشان شد. او دارای علوم غریبه از قبیل : علم جفر ، رمل، و اسطرلاب بود. این شاگرد یک شب خدمت آقای قوچانی عرض کرد : من مدت ها است دنبال کسی می گردم که این علوم غریبه را به او واگذار کنم و الآن شما را دیدم و می خواهم این علوم را به شما بدهم. آقای قوچانی می فرمایند :
« من هیچکدام از اینها را نمی خواهم، هیچ کدام را نمی خواهم » آن مرد خیلی جا خورد و گویی آب سردی روی سرش ریخته باشند که چطور ممکن است این مسائل به این مهمی آنقدر برای ایشان بی ارزش باشد.
(ر.ک : پایگاه اینترنتی صالحین شیعه)
به هر حال، اسلام برای این اعمال ارزشی قائل نشده و طبق برخی روایات این اعمال برای افراد کافر، ثمره مخالفت با هوای نفسشان در دنیا است و نهایت مزد و اجرشان به شمار می رود.
در روایتی امام صادق (علیه السلام) در جواب مرتاضی که مسلمان شد، فرمودند : « ارزش و ثمره اسلام بیش از این است که این امورِ جزئی، پاداش و جزای آن قرار بگیرد. »
اسلام هیچگاه به انسان برای دستیابی به این امور توصیه ریاضت کشیدن نکرده است.
آری، کرامت واقعی گناه نکردن است و اگر کسی اعمالش را به درستی انجام دهد و نسبت به واجبات مقیّد باشد و محرمات را ترک کند، یقینا خداوند درهایی از عالم معنا را برایش خواهد گشود.
کلمات کلیدی :
نویسنده سرباز اسلام در یکشنبه 87/4/9 و ساعت 4:49 عصر |
دیدگاه دیگران()